زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اصغر
روز عاشورا درآن جوش و خروش شد زمین از خـون یاران لاله پوش آمـد آوائـی از آن صحـرا به گـوش بـاغــبـان بــاغ گــلـهـا زد خـروش گـلـفـروشـم گـلـفـروشـم گـلـفـروش گـر چـه گـردیـدنـد یـارانـم شـهــیــد حـق کـه گـلـهـای مـرا پـرپـر بـدیـد بـا نــگـاهـی لالـه هـایـم را خــریـد در چـنین باغی که گشته لاله پوش غنچهای دارم که از سر برده هوش غـنچـهام از هر گـلـی زیـباتر است عـطـر او از هر گـلابی بهتر است گـرچه از بـاد حـوادث پـرپـر است از عطش پژمرده و زین رنگ و روش میکشم کوهی ز درد و غم به دوش تـشـنـه است امّـا لـبـش آب بـقـاست کودک است امّا پُر از قدر و بهاست از غـمش در خیمه ها ماتم سراست غم از این غم میزند در سینه جوش تـیـر گـلچـیـن کرده جـای آب نوش کـیست تا از جان مدد کارش شود؟ کیست تا عاشق به رخسارش شود؟ کـیست تـا آنکـه خـریـدارش شـود؟ نـا گـه او را مـژدهای آمـد بـگــوش شد بلند از هاتف غـیب این سروش غـم مـخـور ای بـاغـبـان داور منـم بـر تـو و ایـن بـاغ گــل یـاور مـنـم مــشـتـری غــنـچــۀ پــرپــر مــنــم ای مـبـارک باغـبـان سخـت کـوش این چمن را می خرم با گـلـفـروش ناگهان شد دشت از خون لاله گون شـد بـلـنـد از بـاغــبـان بـاغ خــون نــغـــمـــۀ انــا الــیـــه راجـــعـــون ای « وفائی» تا که گردید او خموش شـد تــمـام آســمـان پُـر از خـروش |